نوروز 93
سلام دختر قشنگم: امیدوارم امسال و سالهای آینده برایت بهترین ها اتفاق بیفته.اما میخوام از نوروز ٩٣ واست بگم.اول اینکه توی اسفند ماه در ٢١ ماهگی دخترم رو از شیر گرفتم البته هنوز شیشه پاستوریزه رو توی شیشه پستونک میخوری.قبل عید مثل هر سال رفتیم داراب که تحویل سال رو پیش باباجون و مامان جون باشیم و تو که هر چی بزرگتر میشی وابستگیت به من بیشتر میشه تمام مدت پشت لباس منو میگرفتی و با من راه می اومدی.نمیدونم به خاطر سر کار رفتنه که اینقدر به من وابسطه شدی و میترسی من برم.روز اول تحویل سال ساعت ٨:٢٤ شب بود و ما خونه موندیم و جایی نرفتیم. روز بعد رفتیم خونه دایی مامان جون واسه عرض تسلیت .آخه زن دایی مهربون از میون ما رفته .خدا رحمتش کنه ....
نویسنده :
مامان
12:25